ارزش آفرینی برای کسب و کارها

ارزش آفرینی برای کسب و کارها

در صورت علاقمندی به آشنایی عمیق ‌تر و بیشتر استراتژی، بازاریابی، برندسازی و مدل کسب و کار، درک مفهوم ارزش آفرینی برای شما یک امر ضروری است.

مفهوم ارزش و ارزش آفرینی :

در ابتدا باید بدانیم که تعریف ارزش در استراتژی، بازاریابی، کارآفرینی و مدل کسب و کار  با آن ‌چه در گفتگوهای عادی و روزمره، درباره‌ی ارزش‌ های اخلاقی و سلسله مراتب ارزش ‌ها می‌ گوییم و می ‌شنویم، تفاوت دارد.

به طور کلی دسته بندی ارزش ها در هر کسب و کاری شامل موارد زیر میشود:

  • ارزش اخلاقی (Moral/Ethical Values)
  • ارزش به‌کارگیری یا کارآمدی (Use Value)
  • ارزش مبادله‌ای (Exchange Value)
  • ارزش استراتژیک (Strategic Value)
  • ارزش افزوده (Added Value)

ارزش آفرین:

ارزش به طور کلی به باورها و عقایدی گفته می شود که برای ما بسیار مهم است، در حالی که هدف از ارزش آفرینی در وهله اول بهبود زندگی دیگران و در ادامه اضافه کردن چیزی به جهان است که قبلا وجود نداشته و پدید آمدن آن راهی آسان ‌تر در جهت زندگی و کار در مقابل انسان‌ ها می ‌گذارد.

در اقتصاد ارزش، بهای مالی یک محصول و کالا است پس به عبارتی دیگر هدف هر کسب و کار در ابتدا ارزش آفرینی برای مشتری و در مرحله بعد تبدیل آن به سود است. یعنی برای ایجاد یک کسب وکار موفق و پایدار، در ابتدا ما باید برای دیگران سودمند باشیم. سپس از سودی که برای آنها ایجاد کرده ایم انتظار پاداش داشته باشیم.

جایگاه های مختلف ارزش آفرینی:

این مفهوم می تواند با توجه به جایگاه های متعددی که پیدا می کند تعاریف متعددی نیز نسبت به آن جایگاه داشته باشد. به طور مثال: وقتی فردی به عنوان منبع ارزش آفرین شناخته میشود، ارزش در حقیقت فعالیت ‌های خلاقانه ‌ی او است و افرادی هم که دارای ویژگی ‌های یکسانی مانند او هستند (مثل توانایی، انگیزش و اطلاعات) آن کارها و فعالیت ها را انجام می‌ دهند. هنگامی که سازمان منبع ارزش آفرین است، موضوعات مرتبط با نوآوری، خلاقیت و مدیریت مطرح می ‌شوند.

در راستای مطالب بالا، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فرد به عنوان یک منبع ارزش آفرین
  • سازمان به عنوان منبع ارزش آفرین
  • جامعه به عنوان منبع ارزش آفرین

افرادی که ارزش آفرین هستند و به آفرینش ارزش می پردازند، زندگی دیگران را بهتر می کنند، در نتیجه هم به درآمد خوبی می رسند و هم به رضایت خاطر. آنها از اینکه فردی مفید و موثر هستند لذت می برند و با گرفتن هزینه ای بابت خدمات ارزشمند خود، زندگی شان را هم تامین می کنند.

فکر کردن به کسب و کارتان به عنوان یک ارزش، روشی مناسب برای رسیدن به موفقیت در این زمینه است. اگر در کسب و کار خود نیازهای مشتری را بررسی کنید و در صدد برطرف کردن آن نیازها باشید، به موفقیت نزدیک‌ تر می ‌شوید. به طور کلی میتوان گفت که یکی از منابع ارزش آفرین در کسب و کار، رفع نیاز مشتریان و مخاطبان است.

به زبان ساده مشتری یک محصول و کالای ارزشمند را شناخته و از نگاه او خود به خود به فروش می‌رسد. هر چه این ارزش بیشتر باشد،هزینه ای که مشتری حاضر به پرداخت آن است بیشتر می‌شود.

 

کتاب های موثر در این حوزه:
  • کتاب ۷ عادت مردمان موثر
  • کتاب رضایت مندی در کسب ‌و کار
  • کتاب خانم رئیس
  • نوپای ناب
  • هفته کاری ۴ ساعته

باید توجه داشت که آفرینش ارزش در هر کسب و کاری امری ضروری در مشتری مداری آن است و به معنای یک رویکردی است که شرکت و سازمان در مقابل تمامی ذینفعان و به خصوص مشتریان خود، در پیش می ‌گیرد که در این صورت مشتری محور تمام فعالیت‌ ها و فرایند های آن قرار گیرد و از این نظر شرکت را به نحوی مهندسی می‌ کند که تمامی خدمات و کالاهایی که ارائه می ‌دهد نیازها و خواسته ‌های مشتری را تأمین کرده و به طور کلی در جهت رفع نیازهای آن هاست.

فلسفه و وجود یک سازمان بایستی از طریق آفرینش ارزش ایجاد شده و این ارزش از طرف مشتریان ایجاد شود. در این صورت در سازمان برای مشتریان، فعالیت‌ ها و امور غیر ارزش‌ آفرین حذف می‌ شوند و فعالیت ‌ها و فرایندهایی شکل می‌ گیرد که نقطه پیدایش آن خواست و نیاز مشتری و نقطه پایان آن رضایت و خشنودی او است.

بررسی، جهت دهی و سازماندهی فعالیت‌ ها و فرایندهای سازمان از منظر مشتری باعث در نظر گرفتن او در تمامی فعالیت ها و امور سازمان از طراحی محصول، بازاریابی، آموزش، توسعه، فروش، ارزیابی عملکرد و پاداش ‌دهی و… شده و در نهایت موجبات رضایت و خشنودی از برند و محصول را در مشتری ایجاد میکند. در این صورت مشتریان ناراضی که سازمان را به چالش میکشند و انتقادات و پیشنهادات خود را به سازمان ارائه میکنند به یک منبع یادگیری با ارزش برای سازمان تبدیل میشوند. تمامی کارکنان نیز  در صدد خدمت به مشتری و جلب رضایت او قرار می گیرند در مقابل نیز سازمان به دلیل این امر مهم به کارکنان خود بها می ‌دهد به این صورت همه سرمایه‌ ها و منابع فکری و سازمانی در خدمت حفاظت از سرمایه ای ویژه به نام مشتری به کار گرفته می‌ شود.

مشتری، مهم ‌ترین و نامشهودترین سرمایه برای هر سازمانی است.

از جمله شاخص ‌های سرمایه ی مشتری :

–  سهم بازار

–  نگهداری مشتری

–  نرخ فرار مشتری

–  سود به ازاء هر مشتری

از این رو شرکت ها و سازمان ها باید هر روز دانش و تجربه ی بیشتر را نسبت به شناخت مشتری و پرسونای آن کسب کنند. مانند مشتریان خود فکر و عمل کنند. فرآیند ها و فعالیت های کاری خود را متناسب با نیاز و خواست مشتری تنظیم کنند. ارتباط با مشتری و ارائه خدمات مناسب به او با درک هر چه بهتر و بیشتر مشتری شروع شده و سپس با شناخت و کشف نیاز ها و انتظارات آن ها به طور دائم بر نحوه خدمت رسانی به آن ها نظارت کرد. در این بین، کارکنان سازمان ها در  صف اول خدمت‌ رسانی به مشتریان قرار دارند. هیچ کاری بدتر از آن نیست که شرکت و سازمان افرادی را آموزش دهد که با این که خوب صحبت می ‌کنند، اما یک کلمه از «مشتری» و منظر آن، در صحبت ‌هایشان وجود ندارد.

اشتراک گذاری

کاربر گرامی اگر از محتوا موجود در این صفحه خوشتان آمده است می توانید توسط دکمه های زیر آن را با دوستان خود در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *